سلام

روز نوشته های حسین زارع

سلام

روز نوشته های حسین زارع


جمله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۶ ، ۲۱:۰۸
حسین زارع مهرجردی
مدتی بود لامپ بخشی که به آنجا می رفتم سوخته بود و تنها یکی از لامپ ها کار می کرد من هم عادت کرده بودم به این نیمه تاریکی روشنی (البته با وزن بیشتر به تاریکی)‌ چند روز پیش لامپ ها را درست کردند و حالا که من امشب دوباره به آنجا برگشتم انگار که محیط کاملا عوض شده بود میز همان میز قبلی نبود و غیره   اگر هم در تاریکی کار می کنید بعضی اوقات سراغ روشنایی را بگیرید نکند که به تاریکی عادت کنید که آن موقع که روشنی آید هیچش باز نشناسید
پ.ن :‌چند روزی است که دارم به این فکر می کنم که اگر بخواهیم ماشینی بسازیم که به جای ما تصمیم بگیرد چه ورودی هایی باید بهش داده شود نظر شما چیست ؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۶ ، ۱۸:۱۲
حسین زارع مهرجردی

ابزار۲

کسی را در نظر بگیرید که موسیقی می نوازد سر کلاس خیاطی می رود در سایت فلان در یک دوره ی غیر حضوری شرکت می کند بهمان برنامه کامپیوتری را یاد می گیرد و البته که در کلاس های آقای بهمانی که تازه از خارج آمده فیلم های زیر خاکی سینمای آلمان را  به بوته نقد می کشد دقیقا این جا باید این سوال را از فرد پرسید که مگه تو چند تا دست داری؟

اما من و شما هم آدم هایی را می شناسیم که کار های مختلفی انجام می دهند اما مگه نگفتیم نمی شود ؟

بگذارید مثال زیر را در نظر بگیریم فردی با یک پیچ گوشتی پیچ کهنه ای را باز می کند بعد با آچار فرانسه می رود و شیر آب را درست می کند بعد با فرز بخشی از نرده قدیمی را می برد در آخر هم با فاز متر و سیم چین لامپ را درست می کند در این جا هم شاید بتوان سوال بالا را پرسید یعنی مگه تو چند تا دست داری ؟ معلومه دو تا ولی اگر می خواست همه این کار ها را بدون وسایل و ابزار انجام دهد شاید من هم تعجب کنم از این همه کار مختلفی که انجام داده است پس الان متوجه شدیم که چیزی به اسم ابزار وجود دارد  حالا بیایید این مفهوم را به سطح زندگی روزمره خود ببریم شاید تقویمی که در آن یادداشت می کنید تا زمان بندی از دستتان خارج نشود یا منشی شما که کار هایی مثل تلفن زدن و هماهنگی جلسه ها را انجام می دهد یا حتی استفاده از کاغذ و قلم و یادداشت برداری از کتابی که این تازگی ها خوانده ای بتواند ابزاری باشد که بتوانی راحت تر کار کنی و زندگی کنی .به نظر شما چه ابزار های دیگری وجود دارد ؟

پ.ن:آدم ها را به شکل ابزاری نگاه نکنیم .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۶ ، ۰۰:۰۵
حسین زارع مهرجردی
متن اولی که  در حین اسباب کشی نوشتم که پاک شد ولی چیزهایی که یادم می آید را دوباره می نویسم.
یکی از مهم ترین بخش ها دسته بندی و بسته بندی وسایل است اصلا چرا بسته بندی می کنیم چون چیندش فعلی دارای کلی اطلاعات ذخیره شده است که البته از محیط خانه قبلی هم تاثیر پذیرفته. پس انتقال به همین شکل ممکن نیست حالا چه معیاری را برای این کار بسته بندی انتخاب کنیم ؟ سه مرحله داریم دسته بندی در مبدا،حمل،باز کردن در مقصد.محدودیت های حمل کردن خیلی زیاد نیست فقط اینکه وسایل خیلی کوچک نباشد ولی در مرحله مبدا هم باید مواظب شکستنی ها بود ولی بیشترین چیزی که مهم است مرحله مقصد است که در تصمیم گیری های ما در مرحله مبدا تاثیر می گذارد مثلا فرض کنید در خانه جدید شما روشنایی ندارید پس باید لوستر را جایی بگذارید که در مرحله مقصد به راحتی در دسترس باشد  یا اینکه  اگر در خانواده شما سه کتابخانه وجود دارد کارتن محتوای هر کدام از کتاب ها را  با رنگ های مختلف از هم جدا کنید چون در زمان تخلیه بار در مقصد را حت بتوانیم کارتن متعلق به هر اتاق را در همان اتاق قرار دهید که دوباره لازم نباشد این کارتن را در مقصد از اتاقی به اتاق دیگر ببرید و هزینه زیادی به سیستم خودتان تحمیل کنید.
  
    سعی کنیم با انتخاب های هوشمندانه در زمان حال بستری را فراهم آوریم تا بتوانیم در آینده انتخاب هایی با بازدهی بالا انجام دهیم .مثل رنگ های مختلف کارتن ها چون اگر رنگشان مختلف نبود نمی توانستید چنین کنید.
   
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۶ ، ۱۳:۰۹
حسین زارع مهرجردی
اینجا یک لیست در حال تکمیل خواهم نوشت درباره دلایلی که می نویسم تا همیشه یادم باشد و اگر در شرایط خاصی یکی از آن ها بر من تجلی کرد همیشه در خاطرم باشد.

۱- باعث می شود تا در نوشتن مهارت پیدا کنی.
۲-اگر زمانی این وبلاگ خواننده ای پیدا کرد می توانی تاثیر گذار باشی.
۳-شاید محلی شد برای تبادل نظر
۴-حسن اعتبار
۵-تمرین منظم نوشتن نه لزوما برای مهارت نویسندگی بلکه برای مهارت دیدن
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۶ ، ۰۲:۱۵
حسین زارع مهرجردی

از مدتها قبل به این فکر می کردم که ما چرا در این کره خاکی قدم نهادیم

حالا که این جا هسیتم چه کاری انجام بدهیم که ما را به غایت قصوی در این زندگی برساند.

بعد تر ها

به این فکر می کردم که آیا اصلا این هدف عالی وجود دارد که در دامنش بیاویزیم

اما این چند روز که خیلی گرفتار تر هستم و کار من را تا پاسی از شب بیدار نگه می دارد با خود می گویم

اگر فکر می کنی همه چیز پوچ است بیشتر کار کن بیشتر و بیشتر تا جایی که هیچ جای خالی باقی نماند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۶ ، ۰۰:۲۶
حسین زارع مهرجردی

درباره اسم وبلاگ زیاد فکر کردم اما فکر می کنم شما قبل از اینکه از کسی اسمش را بپرسی سلام می کنی. مهم نیست که اسمش چیست ،لباسش از چه نوع است چه فیلم هایی دیده است ،چه فردایی دارد؟ و ...

پس سلام

حالا من کی هستم ؟‌

من حسین زارع دانشجوی کامپیوتر دانشگاه امیرکبیر هستم (بله می دانم این تاریخ انقضا دارد) نمی دانم چرا در وبلاگ می نویسم ولی شاید در راه بفهمم که چرا می نویسم مگه این نیست که ما از روی نتایج یک کار می گوییم که آیا این کار را انجام دهیم یا خیر پس اگر در خود ذات نوشتن وبلاگ هدف باشد پس نمی توان دانست آیا هدف برای من مطلوب است یا خیر مگر تا زمانی که آن را انجام دهی . یعنی یه جورایی همون مسیر خودش هدف باشه .


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۶ ، ۱۷:۱۷
حسین زارع مهرجردی